امروز فهمیدم که تنهایی...
تنهای تنها و تنها اوست که درد تنهایی توست
او که داره قدرتنمایی میکنه
او که از مادر بهت نزدیک تره
او که از پدر بهت نزدیک تره
او که رهاشم کنی رهات نمیکنه
او که خیر الماکرین است
او که مالک دلهاست
گفته هایت جالب بود
روز محشر را به ذهنم آورد
آنروز که مادران طفلان خویش را رها می کنند!!
و آنروز دستاویزی نداریم بجز کریمی خودش
فقط و فقط اوست که میتونه دردت را دوا کنه
و من غرق اویم که دوای توست
تمام آبروی نداشته ام را فدایت کرده ام تا تو را برهانم
و مطمئنم که از در خانه کریم دست خالی بر نمیگردم
چرا که برای کریم زشت است گدا را دست خالی برگرداند
با همه ی وجودم رهائیت را از او طلب کرده و میکنم
دلم را او به دلت گره زده
وعجب گره ای که عاشق این گره ام
کاش تا ابد باز نشود
گفتی گفته است که ((دوستت دارد))
راست گفته دوستت دارد اما نه برای خودت که برای خودش!!!
اما این آرزو را به گور خواهد برد
مکرو و مکرالله والله خیر الماکرین
انشاءالله
داداش